سفارش تبلیغ
صبا ویژن
AGHLY
حکمت، شرف بزرگوار را می افزاید وبنده مملوک را تا مجلس ملوک بالا می کشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جایگاه عقل در اسلام

 

واژه عقل در لغت

واژه عقل ، مصدر عقل یعقل در کتابهای لغو یین ، به معنای مختلفی بکار رفته است . عقل د ر لغت به معنای امساک وضع است . از مجموع کتابهای لغو یین استفاده میشود . عقل به معنای فهم ،معرفت ،قوه و نیروی پذ یرش علم ،علم ،تدبر و نیروی تشخیص حق از باطل و خیر از شر ، آمده است .البته به علوم مختلف دارای معانی اصطلاحی متفاوتی می باشد .مثلاَ به نظر می رسد در مباحث تربیتی ،عقل ضمن حفظ معنای لغوی منع و امساک ،اصطلاحا َنیروی تشخیص و فهم و ادراک می باشد . که پس از تشخیص حق از باطل و خیر از شر ، مشوق است تا انسان بر طبق آن فهم و تشخیص ، به عمل صالح ، دست یابد . و در نتیجه ،نفس را از عمل نسنجیده ،گناه و انحراف ،ضبط و منع نماید .

 

نگاهی اجمالی به معنای عقل در قرآ ن

در قرآن کریم واژه (عقل) به کار نرفته است . ولی مشتقات فعلی آن فراوان به کار رفته است . در قرآن فعل تعقلون 24 مرتبه ،فعل یعقلون ،22 مرتبه ، فعل یعقل 1 مرتبه ،به کار رفته است . در مجموع ،مشتقات فعلی عقل ، 49 مرتبه در قرآن به کار رفته است .

علامه طباطبائی(ره) در باره علت به کار نرفتن واژه عقل در قرآن فرمو ده اند: گویا لفظ عقل ، به معنای امروزی از اسم های مستحدث بالغلبه است . به همین دلیل در قرآن به شکل اسمی استعمال نشده است . (1)

قرآن کریم مکررا با نهیب (افلا یعقلون )و(افلا تعقلون ) انسان را به عقل ورزی تشویق می کند . در قرآن کریم، تدبر     (افلا یتد برون القر آن ام علی قلوب اقفالها / محمد24)،تفکر (تل هل یستوی الا عمی والبصیر افلا تتفکرون ) (انعام 5 )، تفقه (و طبع علی قلو بهم فهم لا یفقون( (توبه 87 )، تذکر (کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکراو الا لباب) (ص 129) ، نظر ( افلم یسیر وافی الارض فلینظر و کیف کان عاقبت الذین من قبلهم ولدار الاخره خیر الذین اتقوا افلا تعقلون (یوسف109)،عبرت آموزی ( لقد کان فی قصصهم عبره لا اولی الا لباب )(یوسف 111) به عنوان کارهای عقل ، قلب لب ، ذکر شده اند با تدبر در آیاتی که مشتقات عقل و الفاظ مترادف و متقارب عقل در آنها به کار رفته است .به نظر می رسد عقل از دید گاه قرآن موهبتی الهی است که انسان از طریق آن ، علم نافع و هدایتگر به سوی عمل صالح را کسب می نماید . و علم ومعرفت مذ کور موجب راهیابی و هدایت او به دین و آیین حق می گردد . به تلازم بین عقل و هدایت در آیات متعدد قرآن اشاره شده است .

یکی از آیاتی که دلالت بر ادعای فوق دارد آیه 18 سوره زمر است . که امام موسی کاظم (ع) نیز در اولین فقره روایت هشام به آن استنادکرده ا ند:

(( یا هشام انالله تبارک و تعالی بشر اهل العقل و الفهم فی کتابه فقال و یشو عباد الذین یستمعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک اولو الباب ))



 
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½:  |  جمعه 86 بهمن 19  ساعت 2:12 عصر 
    ت

نگاهی اجمالی به معنای عقل در احادیث

برای دست یابی به معانی عقل در احادیث نخست مناسب است نگاهی به مقام و منزلت عقل در احادیث معصومین (ع) داشته باشیم .

شناختن مقام و منزلت عقل در احادیث کمک خواهد کرد با بینش وسیع تری به استکشاف مفهوم دینی عقل بپردازیم .     در مورد مقام و منزلت عقل، احادیث فراوانی وجود دارد که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود:

(1) عقل محبوبترین مخلوق است که خداوند آن را فقط در بین دوستداران خود تکامل می بخشد.(2)

 (2) عقل بهترین عامل برای عبادت خداونداست(3) (1)

(3) عقل مهمترین عامل برای عبادت خداوند است (4)

(4) عقل نماینده خداوند و پیام رسان حق و حقیقت است .(5)

(5) پیامبران ،عاقلترین مردم زمان خویش هستند بعثت آنها مرهون کمال عقلی آنهاست .(6)

(6) مهمترین هدف بعثت پیامبران دعوت به عقل ورزی در معرفت خداوند و تربیت عقل است.(7)

(7) عقل حجت و راهنمای درونی و انبیاء و ائمه (ع) حجت و راهنمای بیرونی خدا هستند .(8)

(8) عقل مخاطب امر ونهی الهی و مبنا و ملاک ثواب و عقاب خداوند است .(9)

(9) دینداری و بر خورداری از دین سالم،مرهون عقل و تربیت عقل است.(10)

(10)اصل و حقیقت انسان را عقل او تشکیل می دهد.(11)

(11)فلاح و رستگاری در گرو عقل ورزی است.(12)

(12)با نیروی فهم و تفکر عقل می توان بر مشکلات روزگار فائق آمد.(13)

در روایت واژه عقل و مشتقات اسمی و فعلی آن فراوان استعمال شده است . بنا بر این لازم است اجمالاَ با معانی عقل در احادیث آشنا شویم. بدین روی معانی و اصطلا حات مختلف عقل از دیدگاه دو محدث بزرگ که به روایت اهل بیت (ع) مانوس و با زبان احادیث آشنا بو ده اند مرور می گردند:

الف ) مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار فرموده اند : (14)عقل اصطلاحاَ به چند معنا اطلاق می شود: 

(1)  نیروی ادراک خیر و شر و تمیز بین آنها و توانائی شناختن علل و اسباب امور عقل به این معنا تکلیف و ثواب و عقاب است .

(2)  حالت و ملکه ای در نفس که دعوت به انتخاب خیر و نفع و پرهیز از شر و ضرر است به سبب تقویت همین حالت و ملکه انسان در مقابل خواسته ها و خواهش های شهوانی در وسوسه های شیطانی مقاومت می کند این حالت غیر از علم به خیر و شر است .

(3)  قوه ای که مردم در نظام امور زندگی به کار می گیرند اگر این نیرو موافق با قانون شرع و در آنچه شرع نیکو        می شمارد به کار گرفته شود،عقل معاش نام دارد و در روایات از آن ستایش شده است.اگر این قوه ،در امور باطل و  حیله های فاسد به کار گرفته شود،تکراء و شیطنت نام دارد که در روایت نکوهش شده است .

(4)  مراتب استعداد نفس برای تحصیل علوم نظری که فلاسفه برای آن مراتب چهار گانه عقل هیو لائی ، عقل بالملکه ،عقل بالفعل ، و عقل بالمستفاد را ذکر کرده اند .گاهی این مراتب برای نفس ذکر میگردد . و این اسامی به مراتب نفس گفته می شود.

(5)  نفس ناطقه انسانی که باعث تشخیص و تمیز انسان از حیوان است .

(6)  جوهر مجرد قدیم که تعلق به ماده ندارد.

 مرحوم مجلسی پس از ذکر اطلاقات شش گانه عقل نتیجه گیری می کند روایات باب عقل ،ظاهر در معنای اول و دوم بلکه در معنای دوم اکثر و اظهر هستند .البته در بعضی روایات عقل بر علم نافعی که باعث نجات و رستگاری و سعادت انسان    می شود ، نیز اطلاق می شود حاصل این که از نظر این محدث بزرگ عقل در روایات به سه معنا به کار رفته است :

(1)  نیروی درک خیر و شر و تمیز میان آنها و این ملاک تکلیف است .

(2)  ملکه ای درونی انسان که انسان را به گزینش خو بی ها و رها کردن بدی ها دعوت می کند .

(3)  علم و دانش نافع برای رستگاری و سعادت انسان

 (ب)مرحوم شیخ حر عاملی مولف وسائل الشیعه نیز پس از بیان این که عقل در کلام دانشمندان به معانی گونا گون استعمال شده تصو یج کرده اند جست و جو و تتبع در روایت نشان می دهد . عقل در روایات به سه معنا به کار رفته است . سپس همان سه معنایی را که از مرحوم مجلسی در جمع بندی فوق ذکر شد نقل کرده اند.(15(

(2)

 

انواع عقل

عقل در اصطلاح دو نوع است : عقل نظری و عقل عملی.

عقل نظری نیرویی است که با آن هست هاو نیست ها و باید هاونباید ها درک می شود و عقل عملی نیرو ئی است که از طریق آن عمل می شود.(16)

لذا اگر بخواهیم معنای عقل را که توسط علامه مجلسی و مرحوم شیخ حر عاملی ( در قبل آورده شد ) پا یان بحث منطبق سازیم می توان گفت : که معنای اول که برای عقل بیان شد (نیروی درک خیر و شر ) بیان کننده عقل نظری است و معنای دوم ( ملکه ای درونی ... ) بیان کننده عقل عملی است .

مثلا، حدیثی از امیر المومنین(ع) است که از ایشان سوال می کنند . عقل چیست ؟ حضرت می فرمایند : العقل ما عبدالرحمن و اکتسب به الجنان (17) عقل آن است که انسان را به عبادت خداوند و بندگی او رهبری کند و سعادت همیشگی را به انسان بدهد . سائل پرسید ؟ پس آنچه که در معاویه بود چه بود ؟ حضرت فرمودند : تلک النشری و الشیطنه (18)

لذا آیت الله جوادی آملی اشاره دارند که این احادیث دلالت بر عقل عملی دارد (19)

نمونه ای از رهبری عقل عملی در باره غضب است که می توان آنرا در یاران و پیروان راستین رسول خدا (ص) دید که آنان را در برابر دشمنان دین سرسخت و بی گذشت و شدید می سازد ودر مقابل مومنان و میان یاران نرم و متواضع و رحیم .(20)

نکته ای که در این جا در مورد عقل نظری مطرح است (21) این است که آیات قرآن گاهی به تعقل ،تدبر و تفکر ناب اشاره مثبت دارد، مانند: انا انزلنا،قرآنا عربیا لعلکم تعقلون (یوسف 2) افلا یتدبرون القرآن (نسا ء82/ محمد 24 )

لذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون (بقره / 219 / 266 )

و زمانی به اختیال ( یعنی حکم تخیلی و اکتفا به ره آورد خیال و نیز به تبعیت از ظن و گمان اشاره منفی دارد) .

مثلاَ : ان الله لا یحب کل مختال فخور (لقمان  /18)

ان یتبعون الا الظن و ما تهوی الا نفس ( نجم / 23 )

لذا عقل نظری نیز آفاتی دارد که از آن جمله ، گمان و خیال است .



 
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½:  |  جمعه 86 بهمن 19  ساعت 2:12 عصر 
    ت

 

کمال عقل :

آیت الله مهدوی از علمای اصفهان می فرمایند : درک کار عقل است و سپس اشاره به رابطه مستقیم کمال عقل و ایمان     می کنندیعنی هر چه درک انسان بالاتر باشد ایمان او بالاتر است .شاهد مثال ایشان حدیثی است از امیر المو منین در غررالحکم که می فرمایند : ((المو منون اعظم احلاما ))     

    مومنین با عظمت ترین انسانها هستند از لحاظ عقل ، البته این عقلی که با ایما ن به کمال می رسد . عقل اکتسابی انسان است ایشان عقل را دو نوع می دانند عقل لد نی که عقل خدادادی است که خداوند در وجود همه گذاشته است و ما آنرا در خواست نکردیم زیرا در خواست هم عقل می خواهد و دیگر عقل اکتسابی است که بحث کمال عقل در این قسمت مطرح    می شود ایشان راه تشدید این عقل اکتسابی و به تبع آن . بالا رفتن را در سه چیز می دانند . :

1)     تفکر زیاد 2) عمل صالح زیاد انجام دادن و ترک همه گنا هان  3) توسل به عقل های کلی یعنی اهل بیت (ع)

و ابتدای این راه را با اقتاع عقل با معارف برهانی در اصول دین ضروری می دانند که در مبا حث آتی آ ورده می شود .

آیت الله جوا دی آملی با حدیثی از امام حسین (ع) بحث کمال عقل را این گونه  بیان می کنند .

(( لا یکمل العقل الا با لتباع الحق ))  و حق نیز در سوره آل عمران آیه 60 متعلق به پرور دگار عالم معرفی شده است .

(3)

{الحق من ربک و لا تکن من الممترین } ایشان می فر مایند : در این حدیث مراد از این عقل ، هم عقل نظری است وهم عقل عملی است که عقل نظری با ریاضت و انس به معارف بر هانی به کمال می رسد و عقل عملی با عمل صالح و تمرین ،کامل می شود .لذا عقل نظری وسیله ادراک دانش است و عقل عملی وسیله عمل و کوشش .

پیوند دانش و کوشش به این گونه است که همه کوشش ها ی او ، به رهبری  دانش و اندیشه اوست ولی همه دانش های

او به شکل مستقیم زمینه تلاش او را فراهم نمی کند . زیرا برخی از دانش های بشری، جنبه و نظر محض دارد و با کردار او رابطه مستقیم ندارد و بنابر این گستره نفوذ علم از قلمرو عمل بیش تر و وسیع تر و نسبت  میان این دو ((اطلاق )) و (( تعین )) است .

یعنی علم حقیقی است مطلق و عمل حقیقی متعین است . از این رو عمل را به اوج مقام ارجمند علم راهی نیست . زیرا برخی از معلو م ها از محدود ه حیات بشری بیرون است . و انسان در تحقق آنها ، هیچ نقشی ندارد  . ملت کج اندیش و  نا آگاه که از جزم علمی محروم است یا ملتی دانا که عزم عملی ندارد ، هرگز به مقصود خود نمی رسد . سرش آن است که اندیشوران بی بهره از استدلال و برهان ، گرفتار شک هستند و اگرعاقلانه تصمیم نگیرند دچار تردید نیز خواهند شد .

(23) {شک در بود و نبودها راه می یابد ( فکر ) و تردید در باید و نبایدها ( عمل ) }

عقل نیروی راهنما و راهبر اندیشه و انگیزه است و وظیفه اصلی او هما هنگ کردن این دو است . بدین منظور نخست ،            عقل نظری،اندیشه را از وسوسه های حس و وهم و خیال می رهاند ولی از آنها به کلی دست نمی شوید .

بلکه با تعدیل این امور از آن بهره می برد . و از افراط و تفریط می پر هیزد . پس از پیدایش اندیشه باید دستگاه انگیزه و اراده نیز پاکیزه شود تا علم به مرحله عمل راه یابد . بدین منظور عقل عملی زانوی شهوت و غضب را عقال می کند تا انسان خردمندانه تصمیم بگیرد و به جا عمل کند .

بارگاه منیع عقل  نظری و عملی د رموحد کامل بوده به یک نقطه باز می گردد  انسان در اوج کمال دانش او در عین قدرت و اراده و علمش همان  عمل او خواهد بود . چنین انسان کاملی مظهر خدای علیم و قدیر است .(24)



 
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½:  |  جمعه 86 بهمن 19  ساعت 2:11 عصر 
    ت

 

تقوا و عقل عملی :

در حد یث(25) از امام صادق (ع) است که الهوی عدو العقل (26) حضرت رسول (ص) می فرمایند :)اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک( علت این که دشمن بالاترین دشمنان است ، واضح است زیرا دشمن عقل است که بهترین دوست انسان است . حضرت رسول ( ص) می فرمایند : )صدیق کل امری عقله(  (27) یعنی دوست هر کس عقل او است از همین جا معنای تاثیر تقوا در تقویت عقل و ازدیاد بصیرت و روشن بینی، روشن می شود .

هوا و هوس، دشمن عقل است و ملکه تقوا که آمد دشمن عقل را که هوا و هوس است رام ومهار می کند .و دیگر      نمی گذارد اثر عقل را خنثی کند . مولوی می گوید : چون که تقواست دو دست هوا حق گشاید هر دو دست عقل را .

حکما این گونه عامل ها را که به طور  غیر  مستقیم تاثیر دارند، فاعل بالعرض می نامند.

بنابر این نکته حائز اهمیت است که اگر چه عقل نظری و سلاح آن علم بر عقل عملی که اثر آن عمل است تاثیر مستقیم دارد ولی هوای نفس اینجا تاثیری بر عمل می گذارد که با آن که ما دارای علم هستیم اما از جزم عملی برخوردار نیستیم . این عامل مهم تنها از طریق تقوا می تواند خنثی شود . که ذکر کردند لذا  با بیان اینکه آیا هوش غیر از عقل است عدم تاثیر تقوا را بر عقل نظری  یا دآور می شوند . (28)

این عقل نظری همان طور که گفته شد آن نیروی درک خیر و شر و ملاک تکلیف  است نه آن ملکه ای درونی که انسان را به گزینش خوبی ها و رها کردن بدی ها دعوت می کند . ( عقل عملی )

 گاهی افرادی دیده می شوند که در مسائل علمی بسیار زیرک و با هوشند . ولی همین افراد در مسائل  زندگی و راهی را که باید انتخاب کنند مثل آدم های گیج و متحیرند . ولی حقیقت این است که ما دو قوه نداریم، (عقل  یا هوش )

(4)

افراد با هوشی که در مسائل عملی گیجند در اثر طغیان دشمنان عقل اثر عقلشان خنثی شده و پارازیت ها یی نمی گذارد که فرمان عقل را بشنوند . تقوا و مجاهده اخلاقی و طهارت روح در آنچه مربوط به حوزه عقل نظری است هیچ گونه تا ثیری ندارد و حتی فلسفه الهی نیز وابستگی به این معانی اخلاقی ندارد .

ولی آنچه می تواند، عقل نظری را رشد دهد تفکر است و لذا برای همین علماء و بزرگان دین به غیر از امر به تقوا و عمل صالح، امر به تفکر می نمایند تا عقل نظری در این جهت کامل شود . شهید مطهری می فرماید : از نظر اسلام عبادت منحصر نیست به عبادات بدنی ، مانند نماز و روزه یا عبادات مالی مانند خمس و زکات، نوعی دیگر از عبادات هم است و آن عبادت فکری است تفکر یا عبادت فکری اگر در مسیر تنبه و بیداری انسان قرار گیرد از سالها عبادا ت بدنی برتر و بالاتر است .(29)

 



 
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½:  |  جمعه 86 بهمن 19  ساعت 2:11 عصر 
    ت

اصالت معرفت عقلی در اسلام :

 

الف) عقل و اصول دینی :

در دین اسلام عقل تنها معیار شناخت را در اصول دین ایفا می کند.شهید مطهری(ره) می فرماید : مطالب و مسائلی که از منبع وحی القاء می شود دو گونه است: برخی از آنها یک سلسله دستورالعمل هست . ( در عقل فروع دین ذکر خواهد شد )

 و برخی دیگر یک سلسله مسائل نظری و اعتقادی است مر بوط به خداوند وصفات ثبوتیه ،سلبیه و ... در قرآن کریم و کلمات پیشوایان دین چه به صورت احتجا جات و چه به صورت خطبه و خطابه از این مسائل زیاد آورده شده است .

در کافی متجاوز از 200 بحث در ابواب توحید آمده است ( اثبات وجود خداوند ، حداقل معرفت ، صفات ثبوتیه ،..) (30)

لذا می بینیم که در رساله های عملیه اولین چیزی که گفته اند : این است که باید هر فرد اصول دین خود را با استدلال و دلیل ثابت و درک کند . و به آن برسد .

شهید مطهری می فرماید :در اصول دین اسلام جز عقل هیچ چیز دیگری حق مداخله ندارد ، یعنی اگر از شما بپرسند که به چه دلیل به خدا ایمان آورده اید شما باید دلیل عقلی بیاورید اسلام جز از راه عقل از شما قبول نمی کند . اگر بگوئید من در خواب   یقین پیدا کردم یا تاثیر محیط است و .... اسلام جز تحقیقی که عقل تو با دلیل برهان مطلب را در یافت کرده باشد هیچ چیز دیگر را قبول ندارد .(31)

لذا حضرت آیت الله مهدوی از علمای اصفهان در این باب داستان تشرف حاج محمد علی فشندی ( ره ) را خدمت حضرت ولی عصر ( عج ) نقل می کنند : که در آنجا حاج محمد علی دلایل توحیدش را برای آقا امام زمان ( عج ) بیان می کند و  می پرسد که آیا صحیح و کافی است ؟ که حضرت ضمن تائید می فرمایند : (برای تو کافی است ) برهانی که حاج محمد علی استفاده کرده بود : برهان نظم و آیات بود . آیت الله مهدوی در اینجا بیان می فرمایند که برای همین برای ابتدای راه رسیدن به یقین باید از استدلال آغاز کرد و هنر استدلال این است که عقل را خاضع می کند و لذا بعداز این باید در جهت رسیدن ایمان به قلب حرکت کرده و این که حضرت ولی عصر (عج) فرمو دند : برای تو کافی است برای این است که برای افراد دیگر تفاوت می کند پس کسی که درکش در فلسفه بیشتر است باید بر ها ن های دیگر را هم یاد بگیرد چون او دیگر عقلش با مثلاَ برهان نظم خاضع نمی شود پس هر کس با توجه به فهمش باید این راه را با استدلال آغاز کند .



 
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½:  |  جمعه 86 بهمن 19  ساعت 2:10 عصر 
   1   2      >

    ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½اگ
ابن سینا و تشیع دوازده امامی
[عناوین آرشیوشده]